تأثیر گذاری بر سیستم اتونوم یا خودکار
تلقین به صورت مستقیم می تواند در اندام های بدن از طریق تحریک مستقیم و بی واسطه ی عضلات ارادی یا عضلات مخطط مؤثر واقع شود. ولی اگر ما بخواهیم با تلقین یکی از ارگانهای بدن را تحت تأثیر قرار دهیم، این کار بایستی به صورت غیرمستقیم صورت بگیرد. برای انجام این کار برای او همان صحنه پرهیجانی را مجسم می کنیم که در شرایط عادی و طبیعی هم آن عضو، دستگاهی از بدن و یا آن ارگان در چنین موقعیت هایی برای چنین فعالیتهایی تحریک یا آماده می شود. این موضوع برای اولین بار به صورتی منطقی و مفصل توسط تعدادی از پژوهشگران به اثبات رسید[1].
برای مثال تلقینی در مورد گرسنگی همراه با تعاریف و تجسم هایی از یک غذای لذیذ موجبات ترشح شیره ی معده را فراهم می سازد و میزان اسید هم در این شرایط در شیرۀ معده افزایش پیدا می کند[2].
تعداد ضربانات نبض و مقدار فشار خون در شرایط خلسۀ هیپنوتیزمی و تنها با تلقین کاهش پیدا می کنند. راجینسکی[3] در یک گزارش بسیار حیرت انگیز متذکر شده که در شرایطی که او می خواسته با سیر قهقرایی در زمان، صحنه توقف کامل قلب را در بیماری که سابقه ایست قلبی داشته دوباره تکرار کند، واقعا قلب سوژه به صورت کامل از حرکت باز ایستاده بود !
اگر برای یک فرد هیپنوتیزم شده تجسم کنید که او مشغول گاز زدن به یک لیموی ترش آبدار است، ترشحات بزاقی او افزایش پیدا
می کند و با این
ایجاد انواع و اقسام توهمات با هیپنوتیزم
انواع توهمات را می توان در سوژه های خوب یا با استعداد هیپنوتیزمی زیاد به وجود آورد. بنابراین ممکن است به فردی که استعداد هپنوتیزم پذیری بالائی دارد ، گفته شود که یک نفر دارد نام ترا صدا می کند. در این شرایـط سوژه درست به هـمان صورتی عکس العمل نشان می دهد که گوئی در شرایط بیداری فردی او را خطاب قرار می دهد و یا صدا می کند.
کاملاً در تضاد با پذیرش عقل سلیم، این امکان وجود دارد که با تلقینات هیپنوتیزمی ، در یک فرد ناشنوائی کامل به وجود آورد ، طوری که حتی پس از به صدا در آوردن یک محرک صوتی بسیار بلند ، این فرد نسبت به صدا عکس العمل نشان ندهد و خود را جمع نکند. این تجربه برای اولین بار توسط اریکسون انجام گرفت، ولی در سال 1954 چند پژوهشگر(کلاین، گایز و هاگارتی) نشان دادند که این ناشنوائی در حالیکه می تواند با کری موجود در یک بیمار هیستریک مشابه باشد، با آنچه که در ناشنوائی واقعی و ساختاری بدن مشاهده می شود متفاوت است.
ایجاد توهمات بینائی یا دیداری
در این میان، چیزی که بسیار افسانه ای و غیر قابل باورترجلوه می کند، تلقیناتی هستند که برای ایجاد توهمات مثبت و یا منفی بینائی صورت میگیرند. منفی مثل این عبارت: « تو نمی توانی هیچ کسی را در این اتاق مشاهده کنی» . و مثبت مثل این جمله : « تو یک سگ سفید بزرگی را می بینی که در وسط این اتاق نشسته است» . سوژه هائی که به صورت عمیق هیپنوتیزم شده اند ، آن چنان طبیعی و عادی به این تلقینات جواب می دهند که کاملاً برای بیننده شگفتی آور است.
سوژۀ هیپنوتیزم شده
پیدایش بیحسی هیپنوتیزمی در دست
1. پیش از انجام هیپنوتیزم، زمانی که دست چپ یک فرد در ظرف محتوی آب و تکه های فراوان یخ قرار می گیرد، پس از مدتی این دست به شدت دردناک می شود.
2. به دست راست، پس از انجام هیپــنوتیزم، تلقینات هیــپنوتیزمی برای بی دردی داده شده و او با این دست هیچگونه ناراحتی را در آب و یخ احساس نمی کند.
هیلگارد براساس چند آزمایش که آنها را در دانشگاه استانفورد انجام داده ، نشان داده که پس از انجام تلقینات بعد از هیپنوتیزمی برای تسکین درد، به صورت واضح و قانع کننده ای در شرایط هشیاری یا بیداری آگاهانه ، سوژه دیگر واقعاً دردی را احساس نمی کند. ولی در یک سطح پوشیده و ناخودآگاهانه رنج و ناراحتی به صورت حقیقی و واقعی ولی