Сайт joomix.org
مقالات
images/corona_consult.png

سیر قهقرایی در زمان

دست یابی به پدیدۀ هیپرمنزی خیلی راحت تر از سیر قهقرایی در زمان است. در دومی، در حقیقت یک وقوع مجددی تحقق پیدا می کند که با تمام احساس ها و حرکاتی همراه است که تصور می رود همراه با واقعه مورد نظر بوده اند. پدیدۀ هیپرمنزی یا حدّت حافظه به نظر
می آید که با دلایل و مدارک تجربی کافی توسط هلیگارد به اثبات رسیده باشد. این مضمون به صورتی گسترده مورد قبول قرار گرفته و در کارهای بالینی هم مورد استفاده قرار می گیرد. باری، دقت و اصالت خاطرات و حوادثی که در جریان هیپنوتیزم ارتقا یا افزایش پیدا کرده باشد، با عقاید و نظریات متفاوت و متضادی مواجه می شوند و این تردید و تقابل در پزشکی قانونی مشهودتر و ملموس تر است. در تحقیقات اولیه که توسط لکرون و همکارانش صورت گرفت، به صورت واضح و روشن حقیقت و اصالت سیر قهقرایی در زمان مورد تأیید قرار گرفت، ولی در پژوهشهای بعدی توسط اورن، به علت اشکالاتی که در روشهای تحقیق قبلی وجود داشته، شک و تردیدهایی در باره ی حقانیت این پدیده آشکار شد.

 

حقیقت و اصالت سیر قهقرایی در زمان از طریق هیپنوتیزم هم چنان در میان انبوهی از عقاید متضاد قرار دارد. بسیاری از هیپنوتیزم درمانگران مانند کلاین و واتکینس در کارهای درمانی خود از آن استفاده
می کنند. در برخی از موارد، یک سوژه هیپنوتیزمی ممکن است به صورت «واقعی» و به صورت مشهود این مضمون را نشان دهد، در حالیکه در فرد دیگر تنها نیمه ای از سیر قهقرایی وی با حقیقت همراه است ودر مورد دیگر، روشن می شود که او به سیر قهقرایی در زمان تظاهری آگاهانه داشته است. در مواردی دیگر، تمام انواع بیان شده در بالا، ممکن است توسط یک نفر- ولی در موقعیتهای مختلف- نشان داده شوند.

پدیده های هیپنوتیزم

از طریق تلقینات بعد از هیپنوتیزمی، به سوژه گفته شده که خانم واتکینس نامرئی شده است. پس از ناپدید شدن خانم واتکینس در برابر چشمان باز فردی که قبلا هیپنوتیزور و بعد بیدار شده بود، هیپنوتیزور که در تصویر دیده نمی شود، کتابی را به دست خانم واتکینس می دهد. در این شرایط، فردی که قبلا هیپنوتیزم و بعداً شرطی شده، کتاب را در حالت معلق در فضا مشاهده می کند و خانم واتکینس را نمی بیند.

سوژه که خانم واتکینس را نمی بیند، بسیار شگفت زده شده که می بیند کتاب به خودی خود در هوا بالا و پائین می رود.


کسانی که در آزمایشگاه همیشه قادر نیستند در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی این پدیده را به صورتی تحت بررسی قرار دهند که همکاران بالینی آنها به آن صورت انجام می دهند، به اندازه آنها در صحت و اصالت این پدیده معتقد نیستند و حتی برخی از پژوهشگران آنرا مصنوعی و دست ساز تصور کرده و معتقدند که بیماران در این شرایط به صورتی عمل می کنند که گوئی می دانند آن جریان چگونه بوده است!

اینجانب یک دفعه یک دختر خانم نوزده ساله ای را هیپنوتیزم کردم که دانشجوی سال دوم دانشگاه بود. در سیر قهقرایی در زمان، او را به سالها 6 سالگی، 9 سالگی، 12 سالگی و 14 سالگی رساندم. در هر یک از این سالها، آزمونهای استاندارد قرائت و تصویر برداری از حرکات چشم برای چشم نگاری و یا افتالموگرافی برای او انجام گرفت.

· زمانی که از طریق روشهای هیپنوتیزمی به 6 سال و 10 ماهگی- پایان سال اول ابتدائی- برگردانیده شد، در تشخیص لغت در محدوده سنی 6 سال و 10 ماهگی ، در دانستن معنای لغات در محدودی 7 سال و 3 ماهگی، در جمله خوانی صحیح در محدوده سنی 7 سال و 4 ماهگی و در خواندن پاراگرافها در معیار تستهای قرائت مقدماتی در محدوده 7 سال و 4 ماهگی بود.

· زمانی که او به 8 سال و 10 ماهگی- پایان سال سوم ابتدائی- برگردانیده شد، سطح دانستن او در لغت شناسی در محدوده 9 سال و 6 ماهگی، در درک مفهوم واژه ها برحسب معیار تستهای قرائت مقدماتی در سن 9 سال و 7 ماهگی بود. میانگین این آزمونها دقیقاً 8 سال و 10 ماهگی- سن واقعی او- را نشان می دادند که در ضمن میانگین امتیازهای یک فرد عادی جامعه در سن 8 سال و 10 ماهگی هم هست.

زمانی هم که افتالموگرافها یا چشم نگارهای او به گروهی از متخصصان خواندن متن داده شد، آنها به ترتیب آنها را مربوط به افرادی در سال اول ابتدائی، سال سوم ابتدائی و یک فرد عادی 19 ساله در زمان مطالعه اعلام کردند.

 

تصاویر شماره 7- نورنگاری حرکات چشم در یک سوژه مورد آزمایش

حرکات چشمی همان دختر در شرایط مطالعه در زمانی که به کمک هیپنوتیزم به سال سوم ابتدائی برگشته است.

حرکات چشمی یک دختر خانم دانشجوی 19 ساله ای در شرایط مطالعه.

تصویر حرکات چشمی همان فرد در شرایط مطالعه ، زمانی که به کمک خلسۀ هیپنوتیزمی و سیر قهقرایی در زمان، به اولین سال ابتدائی برگشت داده شده است.

 

نمونه هایی از خط های یک سوژه در شرایط خلسۀ هیپنوتیزمی، به سنین مختلف سیر قهقرائی انجام داده است.

 


در سن چهار سالگی، سوژه نمی توانست واژه ها را هجی کند، ولی آنها را همانطور که هیپنوتیزور هجی می کرد، «نقاشی» می کرد.

سیر قهقرایی در زمان به صورتی روشن با هیپرمنزی ارتباط دارد، و معمولا در بیماران یا سوژه های هیپنوتیزم شده، افزایشی در جزئیات مربوط به حافظه در شرایط سیر قهقرایی در زمان مشاهده می شود. باری، این حقیقت با قدرت و شدت به نظر می آید که افراد هیپنوتیزم شده شدیدا نسبت به تلقینات در زمینه هائی حساس هستند که در ارتباط با خاطرات آنها ابهامی ایجاد کنند و یا انبوهی از خاطرات گذشته آنها را فعال سازند و این خاطرات به صورت های مختلف و متنوع می توانند تحت تأثیر تلقینات کلامی یا غیرکلامی هیپنوتیزور قرار بگیرند و به اشکال مختلف متحول یا دگرگونه شوند. پژوهشگران و متخصصان بالینی بایستی خیلی دقت کنند تا در ارتباط با وقایعی که در زمینه وقوع آنها اطمینان چندانی ندارند، مطلبی یا تلقینی را مطرح نسازند. همیشه بایستی به این موضوع توجه داشت که در سیر قهقرایی به زمانهای گذشته، هم سوژه ممکن است خاطرات واقعی و تاریخی خود را دوباره فعال و زنده کند و هم خیالبافیهای گذشته خویش را با ظاهر مطالبی واقعی بیان کند. دوباره زنده کردن خیالبافیها بیمار هنوز می تواند برای او و پزشک معالج وی مهم و معنی دار بوده باشد و به این ترتیب مطالب و مضامینی در اختیار درمانگر قرار می گیرد که هرچند از لحاظ «واقعی و تاریخی» فاقد ارزش هستند، ولی این خیالبافیها در ارتباط با نوع تفکرات بیمار اصالت و ارزش دارند.

هیلگارد سه تفسیر متفاوت برای توجیه سیر قهقرایی در زمان ارائه داد. در یکی از آنها این عقیده مطرح گردیده که ممکن است با سائیدگی و یا از بین رفتن خاطرات جدیدتر، خاطرات گذشته بهتر بتوانند به ذهن برسند[1]. برخی از متخصصان بالینی قدیمی تر مانند اریکسون و کولی بیشتر از این فکر دفاع کرده اند، هرچند تحقیقات آزمایشگاهی دقیق تردیدهایی در صحت و اصالت آن به وجود آورده اند.

نظریه دیگری که در این زمینه مطرح گردیده، تئوری همخوانی سنی[2] است. بنابر این عقیده در شرایط سیر قهقرایی در زمان سوژه به صورتی رفتار می کند که با سنی که به آن برگشته تطابق دارد، نه اینکه وی به صورتی ساده واقعه یا حادثه ی اصیلی را بازگو یا زنده کند.

پژوهشگران در مکان و موقعیت کنونی به دو دسته تقسیم می شوند. برخی از آنان مانند ریف و شیرر[3] مجموعه ای از مطالعاتی را ارائه
می دهند که شدیدا از نظریه فوق حمایت می کنند، درحالیکه گروهی دیگر مانند اوکونل [4] و دیگران با تکرار این آزمایشها و استفاده دقیق و عملی از کنترل آزمایشگاهی نتوانستند در رفتارهای سوژه هایی که با سیر قهقرایی به زمانهای گذشته برگشته بودند، بین افراد هیپنوتیزم شده و کسانی که به این کار تظاهر می کردند، تفاوتی مشاهده کنند.

بالاخره در نهایت، نظریه ی «نقشی دوباره بازی کردن[5]» که با مطالعات تروفر[6] معرفی شده بود، طرفداران زیادی را به خود جلب کرد. این با نوی پژوهشگر معتقد است که واقعی ترین و اصیل ترین نحوه ی اجرای رفتارهای کودکانه زمانی اتفاق می افتند که فرد آزمایش کننده هم در این ماجرا ، برای اجرای نقش شرکت داشته باشد. در این شرایط، مجری نقش به شکلی رُل یا نقش خود را بازی می کند که گوئی یک فرد بالغ دارد با کودکی صحبت می کند. این عقیده، تا حدودی نظریات 3 گروه مورد آزمایش او را – به شرح زیر- شامل می شوند:

1. افراد غیرقابل هیپنوتیزم شدن که به استقرار در سیر قهقرائی در زمان تظاهر می کردند.

2. افراد هیپنوتیزم پذیری که در شرایط خلسه نبودند.

3. افراد هیپنوتیزم پذیری که در وضعیت سیر قهقرائی در زمان بودند.

مطالعات او تردید در این زمینه را مطرح می سازد که آیا برای انجام سیر قهقرائی در زمان یک «حالت هیپنوتیزم» لازم است یا نه؟ باری، از آنجا که دو گروه هیپنوتیزم پذیر بهتر از افراد هیپنوتیزم ناپذیر که نقش بازی می کردند نبودند، این احتمال به هر حال باقی می ماند که افراد هیپنوتیزم پذیری که نقش افراد هیپنوتیزم نشده را بازی می کردند، عملا در جریان نقش بازی کردن، واقعا هیپنوتیزم شده بودند!

مطالعات فوق، این نظریه را هم مطرح می سازد که هیپنوتیزم ممکن است تنها یک حالت تغییر یافته از آگاهی نباشد که تصور شود که به صورتی ذاتی در نهاد سوژه وجود دارد، بلکه گوئی نوعی نتیجه گیری و خلاصۀ مذاکرات بین هیپنوتیزور و سوژه است[7]. بنابراین ، به نظر
می آید که همانطور که قبلا کلاین[8] و بعد واتکینس پیشنهاد کرده اند، ممکن است در این شرایط یک «حالت ارتباطی[9]» وجود داشته باشد.هیپنوتیزم بالنفسه هرگز نمی تواند از شغل، رفتار و اشتغالات هیپنوتیزم کننده جدا و از یکدیگر بی تأثیر پذیری باشند. این، یک پدیدۀ دو قطبی است.

حقیقت، خصلت و ماهیت سیر قهقرائی در زمان همچنان در هاله ای از ابهام و تضاد به خصوص در بین هیپنوتیزورهای تجربی و آزمایشگاهی باقی می ماند. درمانگران به هر حال از این پدیده استفاده می کنند و آنرا یک روش درمانی با ارزش بخصوص در هیپنوآنالیز تصور
می کنند. این امکان وجود دارد که یک ارتباط عاطفی و هیپنوتیزمی پرقدرت که در شرایط درمانی بین پزشک و بیمار از جمله در جریان سیر قهقرائی در زمان به وجود می آید، نتواند در شرایط مصنوعی امکان پیدایش آن وجود داشته باشد. همینطور، این احتمال هم وجود دارد که در این زمینه به صورت خیلی ساده آزمایش کنندگان و درمانگران پدیده مشابهی را مشاهده نمی کنند.



[1] -ABLATION THEORY

[2] - AGE-CONSISTENCY THEORY

[3] - SHEERE & REIFF

[4] - O;CONNELL

[5] - ROLE ENACTMENT

[6]- TROFFER

[7] - INTERPERSONAL TRANSACTION

[8] - KLINE

[9] - STATE-RELATIONSHIP

 

 


با تشکر و سپاس از همراهی شما با وبسایت هیپنوتیزم ایران
همیشه با مطالب جدید در انتظار شما هستیم
من دکتر جمالیان هستم
و بازدید از کارنامه کاری اینجانب که حاصل سالها تحقیق و فعالیت اینجانب در زمینه هیپنوتیزم و روان درمانی می باشد باعث خرسندی است.

برای مشاهده می توانید از منوی وبسایت قسمت معرفی استفاده نمایید.

Jasmine Rose Profile

دکتر رضا جمالیان

با سلام در وبسایت هیپنوتیزم ایران تلاش بر بهبود و ارائه دستاورد های و تجربیات اینجانب در زمینه هیپنوتیزم درمانی و علوم مرتبط شده است.
امیدوارم همیشه همراه ما باشید.
 
создание веб сайтов в Коростене