د . کوریدون هاموند ، P.h. D .
دانشگاه یوتا ، دانشکده ی پزشکی
1 ـ کاتالپسی : یک تونیسیته یا انقباض غیرارادی عضلات ، طوریکه اندامها در همان موقعیت و وضعیتی که قرار داده شده اند ، باقی می مانند و حتی خاصیت یا حالت خستگی آنها هم مهار می شود . از این خاصیت در موارد زیر استفاده می شود :
* برای بررسی زمینه یا استعداد هیپنوتیزم پذیری
* برای تائید و تصدیق برقراری یا استقرار در خلسه
* برای القای خلسه یا عمیقتر کردنِ خلسه
* برای تسهیل پیدایش آنستزی یا هوشبری
2 ـ فراموشی یا آمنزی : مهار و یا اختلال درخاطره که هم ممکن است خود به خود و هم می تواند بر اثر تلقین به وجود بیاید . اگر فراموشی خود به خود پدید آید ، نشانه ی این است که سوژه یا بیمار به یک حالتِ خلسه ی هیپنوتیزمی بسیار عمیقی رسیده است . زمان باقی ماندنِ حالت فراموشی غیرقابل پیش بینی است . آمنزی کمک می کند که تلقینات پس از هیپنوتیزمی خیلی بهتر صورت بگیرد ، زیرا از قدرت نظارۀ ضمیر آگاه می کاهد .
3 ـ گسستگی ذهنی : یک حالت و وضعیت جدائی از محیط اطراف ، شبیه زمانی که شما مشغول دیدن رؤیا هستید و در این شرایط خودتان را نیز در شرایط انجام کاری خارج از بدن خودتان مشاهده می کنید . از ایـن پدیده [ احساس خروج روح از بدن ] برای عمیقتر کردنِ خلسه و تسکین درد استفاده می شود . همینطور از این حالت می توان برای یک پدیده ی بسیار جذاب هیپنوتیزمی با نام « دستنویسی خود به خود » برای کند وکاو ناخود آگاهانه ذهن استفاده کرد .
4 ـ بیحسی و بیهوشی : بیحسی هیپنوتیزمی مانند این است که شما با کلیدی نور چراغی را کم کنید . بکمک هیپنوتیزم شدتِ احساس درد کاهش پیدا می کند و دیگر بیمار به علتِ احساس درد از جای نمی پرد . حدس زده می شود که در حدود 90 ـ 70 درصد از افراد جامعه می توانند به درجاتِ متفاوتی از بی دردی برسند ، ولی در حدود 20 % از افراد جامعه ممکن است به بیحسی کامل برسند . از این پدیده به عنوان وسیله ای برای اثبات وجود خلسه استفاده می شود . در کنترل درد و کاهش التهابات و کمک به تسریع در التیام زخمها ، هیپنوتیزم بسیار موثر است .
5 ـ هیپراستزی : افزایش حساسیت در لمس است .
6 ـ فعالیتهای ایدئوسنسوری : این پدیده اشاره به ظرفیت مغز است که طی آن بدن می تواند به ادراک انواع حسهای بینائی ، شنوائی ، بویائی ، چشائی و کی نس تتیک بدون وجود محرک واقعی و خارجی برسد .
7 ـ سومنامبولیسم یا خوابگردی : این حالت یکی از عمیقترین مراحل خلسه ی هیپنوتیزمی است و در آن با وجود حضور خلسه ، سوژه می تواند چشمانش را باز کند و در این شرایط روبروی خودش را نه به صورت واقعی و حقیقی ، بلکه به شکلی که هیپنوتیزور تلقین می کند ، مشاهده کند .
8 ـ توهم : یک توهم منفی اشاره به شرایطی است که فردی چیزی را نبیند که در مقابل او وجود دارد و یا حسهای بویائی ، چشائی ، پساوائی و ... را در غیاب محرک واقعی حس کند . توهم منفی درمورد عدم حس یک بوی تند و زننده ـ مانند محلول آمونیاک ـ در 25 تا 35 % سوژه های هیپنوتیزمی قابل انجام است . توهم مثبت احساس چیزی است که واقعاً وجود ندارد . در تمام انواع حسهای پنجگانه امکان پیدایش توهم وجود دارد . چشائی و بویائی به راحتی می توانند دچار توهم شوند ، در حالیکه پیدایش توهم بینائی بسیار مشکل است . [ در نمونه آماری هیلگارد فقط 3 % از سوژه ها قادر به ادراک این نوع از توهم شدند ) . دومین حسی که به سختی می تواند توهم پیدا کند ، حس شنوائی است .
9 ـ هیپرمنزیا : به افزایش ظرفیت حافظه اشاره دارد .
10 ـ سیر قهقرائی در زمان : الف : دوباره زنده شدن ، به سیر قهقرائی کامل با زنده شدنِ حوادث گذشته ، در برابر ادراکات انسان اشاره دارد . در این شرایط حتی صدا و نحوه ی نگارش سوژه کودکانه و مطابق سنی می شود که او به آن زمان برگشته است .
ب : سیر قهقرائی نسبی : در این شرایط ضمن پیدایش سیر قهقرائی در زمان ، سوژه تا حدودی نسبت به حضور هیپنوتراپیست و هویتتس در شرایط کنونی آگاهی دارد . بنابر این ، یک ظرفیت و منش بزرگانه را در شرح وقایعی که در زمان کودکی اتفاق افتاده بودند، دخالت می دهد .
11 ـ فعالیتِ ایدئوموتور و کند و کاو ایدئوموتوری : این اصطلاحات به ظرفیت غیرارادی عضلات در جوابگوئی فوری به افکار ، احساسها و عقاید دارد . برای مثال ، بیمار به این احساس می رسد که گوئی انگشت و یا دست او دارد در هوا پرواز می کند و در همین حال انگشت یا دست خود به خود به حرکت یا پرواز در می آید . کند وکاو ایدئوموتوری به یک شکل سریع از بررسی ناخود آگاه اشاره دارد که در طی آن از حرکات غیرارادی انگشتان سوژه استفاده می شود . از این علائم ایـدئـوموتور هـمینطور در شرایـطی استـفاده می شود که سوژه بخواهد از کامل شدن و شکل گرفتن یک پدیدۀ درونی خبر بدهد .
12 ـ سیر پیشرونده در زمان : این وضعیت به حالتی اطلاق می شود که بصورت کاذب ، ذهن به صورتی توجیه شده که گوئی به زمانهای آینده رفته و در حقیقت یک تصویر سازی و خیالبافی است که در سوژه های خوبِ هیپنوتیزمی کاملاً واقعی و حقیقی احساس می شود . از این پدیده استفاده های زیادی می شود ، از جمله اینکه تا حدودی مشخص می شود که بیمار نسبت به یک وضعیتی که در آینده اتفاق می افتد [ مانند یک عمل جراحی زیبائی ] چه عکس العملی خواهد داشت ؟ و یا در شرایطی که بیماری با وضعیت درمانی مبهم به آینده و بهبودی کامل برده می شود ، در این شرایط ممکن است از او پرسیده شود : « چه درمانی موجبات بهبودی ترا فراهم آورد ؟ »
13 ـ ایجاد اختلال در ادراک زمان : الف : بسطِ زمان : دو دقیقه در این شرایط مانند بیست دقیقه به نظر خواهد آمد و دراین وضع ، سوژه احساس می کند که زمان خیلی به آهستگی گذر می کند . در مثالهای مربوط به زندگی عادی و روزانه : در زمانی که در روزی سرد و برفی در یک ایستگاه اتوبوس منتظر آمدن اتوبوس هستید و یا درصفی طولانی که خیلی آهسته حرکت می کند ، منتظر نوبت هستید ، حس می کنید که زمان به کندی می گذرد .
ب : منقبض شدن یا قبضِ زمان . در زمانی که در یک فعالیت لذت بخش مشغول هستید ، ده دقیقه ممکن است مانند یک دقیقه به نظر بیاید و یا در ورزش و یا در شرایطِ درد میگرنی ، با تلقین زمان کوتاهتر احساس می شود . احساس اغتشاش دردرک زمان یکی از راههای اثباتِ حضور افراد در شرایط خلسه است ، تا بیماران به این احساس برسند که در شرایط دیگری از آگاهی قرار داشته اند .
14 ـ شخصیت زدائی : از طریق تلقین ، یک فرد ممکن است برای مدتی کوتاه فراموش کند که چه هویتی دارد و در مشاهده یا احساس وقایعی که در گذشته برای او اتفاق افتاده اند ، خود را مانند یک فرد ناظر احساس کند . و یا فردی ممکن است هویت یک فرد زنده یا مرده را قبول و احساس کند [ وضعیت جلسات به اصطلاح روحی ؟ ! ] و طوری رفتار کند و یا سخن بگوید که گوئی او یک فرد زنده یا فوت شده است ...
15 ـ القای رؤیا : هیپنوتیزم می تواند در محتویات رؤیاهای شبانه تاثیر بگذارد و یا در شرایط خلسه ، رویائی را هم ایجاد کرد . از این پدیده در موارد زیر می توان استفاده کرد :
* کند و کاو روانی و کشفِ علت برخی از مشکلات بیمار
* برای به یاد آوردنِ رویاهای شبانه
* کشف علت بی خوابی و درمان آن
* درمان برخی از اختلالات فیزیولوژیک از جمله در زخمهای پپتیک و یا زایمانِ زودرس