نگارش : دکتر رضا جمالیان
داستان امیل کوئه و تلقین بنفس آگاهانه
هر روز ، درهر زمینه ، من بهتر و بهتر می شوم
یک روان شنـاس و داروساز فـرانسوی که یک روش مـردم پسند برای روان درمـانی و خـود پیشرفت سازی را براساس خود تلقینی خوش بینانه پایه یا بنیان نهاد .
مشابه به دوران مکتب نانسی ، امیل کوئه بسیاری از بیماران و دردمندان را به شکل گروهی و بدون دریافت پول تحت معاینه و درمان قرار می داد .
زندگی و اعتبار
اهل خـانوادۀ کوئه در ایـالت بریتانی در فرانسه از تبار نجیب زادگان بودند که از لحاظ اجتماعی ـ اقتصادی جزء طبقۀ متوسط به حساب می آمدند . به عنوان یک دانش آموز ممتاز در دبیرستان ، او ابتدا برای این تحصیل می کرد که یک شیمی دان بشود باری ، به زودی او مجبور شد این مسیر را متوقف کند ، زیرا پدرش که کارگر ساده راه آهن بود ، در وضعیت اقتصادی نا مساعدی قرارگرفته بود و تحمل مخارج تحصیل او را نداشت . از آن ببعد ، کوئه تصمیم گرفت که داروساز شود و بالاخره در سال 1860 تحصیلات خود را دراین رشته به پایان رسانید . با کار در رشته ی دارو فروشی ، درسالهای 1882 تا 1910 کوئه بتدریج و در نهایت بخوبی آگاه شد که بیشتر آثار درمانی داروها جنبۀ روانی داشتند و درحقیقت مثل پلاسبو یا دارو نما اثر می کردند . او در زمان فروش دارو به مشتری ها یا بیماران مقدار زیادی دربارۀ خواص معجزه آسای آن دارو صحبت می کرد و متوجه شده بود که آثار درمانی آنچه که به مشتریان داده بود ، بیشتر با مقدار و نوع صحبتهای او ارتباط داشت تا به آثار فارماکولژیک آن مواد که به آنها فروخته شده بود .
درسال 1901 او شروع به آموزش هیپنوتیزم زیر نظر لیبولت و برنهایم کرد که در آن زمان دو چهرۀ درخشان دراین زمینه در اروپا بودند .
پس از آموزشهایی در سال 1913 ، کوئه و همسرش انجمن روانشناسی کاربردی را در فرانسه بنیان نهادند .
درسال 1920 یک اثر جالب از کوئه با نام تسلط برخود با تلقین به نفس هشیارانه در انگلستان و همین اثر در سال 1922 در ایالات متحده منتشر شد و به این ترتیب خیلی زودتر و خیلی بیشتر از فرانسه ، عقاید و روش درمانی او در آمریکا گسترش پیدا کرد و دراین کسب شهرت دانشمندانی مانند نورمن ونست پرل ، روبرت شولر و کلمنت استون موثر بودند . این اثر با ترجمۀ بهنام جمالیان در سال 1372 توسط انتشارات جمال الحق و بعد متوسط انتشارات عطایی بارها در ایران تجدید چاپ و منتشر شده است .
روش کاربردی کوئه
کلیات
کاربرد یک نوع تلقین به نفس هشیارانه که مانند تکرار یک ذکر یا مانترا صورت می گیرد ، شامل این مطالب است :
« هر روز ، در هر مسیری ، من بهتر و بهتر می شوم . »
این روش کاربردی به کوئیسم [ کوئه ایسم ] یا روش کوئه معروف یا شناخته شده است .
برای انجام این روش یا متد ، طی مراسم یا مناسکی در زمانهای خاصی و بشکل مشخصی صورت می گرفت .
برای کاربرد روش کوئه ، بیمار یا سوژۀ علاقمند به کسب موفقیت و یا تندرستی ، هر با مداد پس از بیدار شدن از خواب و در شروع روز و بعد در شب و در پایان روز می بایستی 20 بار جمله فوق را تکرار و تکرار کند .
زمانیکه از کوئه سئوال می شد که آیا او خودش را یک شفا بخش یا درمانگر می داند ؟ او جواب می داد :
من هرگزدرتمام عمرم نه کسی را درمان کرده و نه فردی را شفا داده ام . تمام کاری که من انجام داده ام این است که به مردم آموزش داده ام که آنان چگونه می توانند خودشان را درمان کنند .
اولویت اراده یا تجسم و تصور ؟
برعکس باور و عقیدۀ عمومی که یک ارادۀ قوی موجبات ساختن راه برای موفقیت را فراهم می کند ، کوئه معتقد بود که برای رفع بسیاری از مشکلات و رسیدن به بسیاری از موفقیتها ما به افکار ناخود آگاهانۀ خود نیاز داریم و این تنها از طریق تجسم و تصور صورت می گیرد . هر چند کوئه خود را درمانگر نمی دانست و اعلام می کرد که به دیگران خود درمانی را آموزش می دهد ، با این وجود کوئه در یک مورد اظهار داشته بود که او از طریق آموزش تلقین بـه نفس ، یـک سلسله تغییرات ساختـاری یـا ارگانیک را در سوژه ها به وجـود می آورد .
پیشرفتها و بنیانها
کوئه متوجه شده بود که در برخی از موارد با تعریف و تمجید کردن از آثار و خواص یک دارو ، به میزان تأثیرگزاری آن می افزاید . این مقدمه ای بود که او به آثار تلقین و هیپنوتیزم پی ببرد و قدرت و اهمیت تصور و تجسم را درک کند .
در آغاز او مدتی به هیپنوتیزم درمانی می پرداخت . او دراین جریان متوجه شده بود که نه می توان فردی را مخالف با اراده اش هیپنوتیزم کرد و نه در شرایط خلسه او عقیده یا موضوعی را که شدیداً مخالف وجدانیات اوست ، می پذیرد .
دکتر امیل کوئه به آثار واقعی یا فارماکولوژیک داروها اعتقاد داشت و در ضمن معتقد بود ک ایجاد یک حالت مناسب و مساعد در مورد دارو می تواند به آثار دارو بیفزاید . او به این نتیجه هم رسیده بود که بسیاری از بیماران به این دلیل درمان می شوند که به جای « فکر کردن به بیمار بودن » ، به « فکر کردن به درمان شدن » می پردازند . کوئه معتقد بود یا معتقد شده بود که تکرار یک جمله و تکرار نگاه کردن به یک سمبل یا شعار می تواند باعث شود که ضمیر ناخود آگاه آنرا جذب کند . درمان بخشی متد امیل کوئه نتیجه استفاده از قدرت تجسم و تصور یا تلقین به نفس مثبت در شرایط جلوگیری از دخول قدرت اراده بود .
اصول پایه ای
کوئه روشی را طراحی کرد که براین اصل متکی است که هر عقیده و باوری که بصورت انحصاری تمام فضای ذهنی را اشغال کند ، بتدریج برای آن فرد بصورت حقیقت در می آید . فقط دراینجا یک شرط وجود دارد که آن عقیده در حوزۀ امکان بوده باشد . برای مثال ، انسانی که دستهای او قطع شده اند ، نمی تواند انتظار داشته باشد که دستهای او دوباره رشد کنند و یا والیبال خیلی خوبی شود ، ولی اگر فردی به این باور یا اعتقاد برسد که بیماری آسم او درمان می شود ، این موضوع ممکن است تحقق پیدا کند ، تا آن اندازه که برای بدن این امکان وجود داشته باشد .
از سوی دیگر ، با تصور منفی در مورد بیماری ـ برای مثال اگر فردی با وجود یک بیماری فکر کند و یا احساس نماید که خوب شدنی نیست ، به این ترتیب ذهن و بدنش را تشویق می کند تا این فکر را قبول کند . برای مثال دیگر ، زمانیکه فردی نامی یا شماره ای را فراموش کرده ، تا زمانی که این باور را حفظ کرده باشد که نمی تواند آن موضوع را به یاد بیاورد ، وضع بهمان صورت ادامه پیدا خواهد کرد. کوئه پیشنهاد می کند که در مورد آمال و آرزوهای خودمان ، بر روی جنبۀ مثبت و رسیدن به آن فکر کنیم . برای مثال ، درمورد موضوع فراموش کردن بهتر است فکر کنیم : « من سالم و پرانرژی هستم ، بنابر این می توانم آنرا به یاد بیاورم . »
قدرت اراده
دکتر امیل کوئه متوجه شده بود که مانع اصلی برای رسیدن به موضوع تلقین به نفس ، قدرت اراده است . برای اینکه این متد بخوبی کار بکند ، بیمار باید کوشش کند که از هرگونه قضاوت مستقلی خودداری کند . به این معنی که او به قدرت اراده اش این امکان را ندهد که آن باور ، خود را دراین عقیدۀ مثبت دخالت دهد . باید هر کاری که لازم هست صورت بگیرد که مضمون تلقین به نفس به صورت آگاهانه مورد قبول ضمیر آگاه سوژه یا بیمار قرار بگیرد ، و گرنه ممکن است او به عکس نتیجه ای برسد که آرزو کرده بود .
برای مثال ، زمانیکه یک دانش آموز جواب به پرسشی را فراموش کرده است ، او ممکن است مثلاً به اینگونه فکر کند که : « من جواب سئوال را فراموش کرده ام . » در این شرایط هر اندازه که وی بیشتر دراین زمینه فکر کند ، جواب برای او مغشوش تر و مبهم تر می شود . ولی اگر این نگرش یا برخورد منفی با یک مضمون مثبت تری عوض شود که : « من نباید نگران بشوم ، آن جـواب بـالاخره به ذهن من می آید . » ، این احتمال بصورت بیشتری وجود دارد که جواب به ذهن و فکر او وارد شود یا برگردد .
کوئه معتقد بود که متد یا تکنیک او بخوبی و همیشه در مورد کودکان موثر واقع می شود ، زیرا آنان فاقد قدرت اراده هستند . برای مثال ، اگر به کودکی بگوئیم که دستانت را در یکدیگر قلاب کن و بعد می بینی هر قدر که زور بزنی ، نمی توانی آنها را از یکدیگر جدا کنی . کودک بلافاصله و به این صورت عمل خواهد کرد .
تضاد درونی
مشکلات و تضادهای درونی یک فرد زمانی افزایش پیدا می کند ، که قدرت اراده و تصور ( یا ایدۀ ذهنی وی ) در مقابل یکدیگر قرار بگیرند کوئه در برخی از موارد با اصطلاح تضاد درونی و یا SELF __ CONFLICT از آن یاد می کند . مثلاً در مورد دانش آموز فوق الذکر ، قدرت ارادۀ او در نوشتن جواب درست با ناتوانی و یا نارسایی او در رسیدن به جواب ، به شکلی واضح در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند . هر قدر که دانش آموز برای رسیدن به جواب کوشش و سماجت به خرج دهد ، مشکل بیشتر و جدی تر می شود .
مثال دیگری دراین زمینه وجود دارد ، در مواردی که فردی خیلی کوشش می کند که زودتر به خواب برود ، احتمال بیشتری دارد که بیشتر همچنان بیدار باقی بماند . هرقدر که فردی کوشش کند که سیگار را ترک کند ، بیشتر احتمال دارد که به اعتیاد ادامه دهد . دراین شرایط شایسته است که بیمار قدرت ارادۀ خود را مسدود و متوقف کند و بیشتر بر روی قدرت تجسم و تصور خود در شرایطی فکر کند که استعمال دخانیات را متوقف کرده است .
تأثیرگزاری
بـا توجه به این روش غیر متداول که گاهی کوئه آنرا حقه بازی یا حیله گری هم نامیده بود ، سیل انواع بیماران به سمت و سوی او روان می شدند . برخی از این بیماریها عبارت بودند از بیماریهای کلیوی ، دیابت ، کاهش حافظه ـ لکنت زبان ، ضعف و بی حالی ، آتروفیهای عضلانی و طیف گسترده ای از بیماریهای روانی و عصبی . براساس آنچه که در یکی از مجلات وابسته به او موجود است ، او گزارش کرده بود که یک خانم مبتلی به پـرولاپسوس یا افتـادگی رحم را معالجه کرده است و چند مورد از سردردهای بسیار وحشتناک را کـه بنـظر می آید میگرن یا سردرد تنشی یا عصبی بوده اند ، درمان کرده بود .
یک نویسنده با نام سیروس هاری بروکس که در طول سالهای 1890 تا 1951 چند کتاب در مورد روش درمان کوئه منتشر کرده است ، میزان یا درصد تأثیر بخشی متد او را در حدود 93% ذکرکرده است ! 7% بقیه یا کسانی بوده اند که با شک و تـردید به کـارهـای کـوئـه می نگریسته اند و یا از قبول آن و اجرای آن خودداری می کرده اند .
تأثیر کاربرد همزمان دارو و تلقین بنفس
در زمانیکه بیماری داروی خاصی را مصرف می کند ، اگر همراه با آن از تلقین به نفس هم استفاده کند ، تأثیرات این مجموعه بسیار زیادتر خواهد شد . البته در زمان کوئه داروهای مناسب و مؤثری مثلاً برای درمان افسردگی و تنشهای روانی وجود نداشت ، کوئه با اطلاع و آگهی از این تأثیر واقعی و یا فارماکولژیک ناچیز داروها ، با وجود آگاهی از این موضوع به بیماران توصیه یا تلقین می کرد که با مصرف این داروها بیماری آنها حتماً درمان خواهد شد و معالجه شدن آنها پس از مصرف این داروها قطعی است . بر عکس ، اگر بیماری به آثار درمانی دارویی که می خورد اعتقاد نداشته باشد ، داروها فقط در یک حداقل تأثیر می گذارد .
تأثیر دکتر امیل کوئه در نویسندگان و شعرای دوران او
فرهنگ جهانی ویکی پدیا به انبوه کتابها ، مقالات ، داستانها ، فیلمها ، و شعرهایی اشاره کرده و از سال 1922 تا 2012 در الهام از روش کوئه و تأثیر پذیری از آن منتشر شده که در اینجا تنها به بیان چند خط شعر ـ مثل رباعی های فارسی ـ از جان لئون ـ که برای فرزندش با عنوان پسر زیبا سروده است ، بسنده می کنیم :
BEFORE YOU GO TO SLEEP
SAY A LITTLE PRAYER
EVERY DAY IN EVERY WAY
IT’S GETTING BETTER AND BETTER
در بسیاری از این نوشته ها به تأثیر مانترا یا ذکر گونۀ پیام کوئه پرداخته شده و اینکه در تمام طول تاریخ و در بسیاری از آئین ها برای رسیدن به حداکثر تأثیر ، مطالب مشابه با آنرا بصورت یک مصرع یا مانترا تنظیم کرده و بصورت آواز گروهی بخصوص با موسیقی تکرار و تکرار کرده اند ...
انتقادهایی به روش دکتر امیل کوئه
در شرایطی که اکثر گزارشگران آمریکایی از مشاهدۀ نحوۀ انجام روش کونه گیج و حیرت زده شده بودند ، عده ای از روزنامه نگاران و متخصصان تعلیم و تربیت هم بودند که با شک و تردید به نتایج اظهار شده برای این کارها نگاه می کردند . یک نشریۀ آمریکایی به نام بوستون هرالد شش ماه بعد از زمانیکه کوئه دراین شهر عده زیادی از انواع بیماران و بیماریها را تحت درمان قرار داده بود و معالجه کرده بود گروهی از این افراد را تحت بررسی قرار داد و به این نتیجه گیری رسیده بود که بسیاری از آنها بعد از انجام درمان واقعاً بهتر و بهتر شده بودند ، ولی بزودی به همان شرایط قبلی برگشتند . برخی از بیماران هم بودند که پس از این مدت با اشتیاق فراوان از صداقت و مهارت کوئه تعریف می کردند و معتقد بودند که او بخوبی کار خود را انجام می داده است . قضاوت کلی بوستون هرالد این بود که بنـظر می آید که آثار درمانها موقتی بوده است و عده ای به اینگونه قضاوت می کردند که در آن شرایط تبلیغات و شهرت کوئه ، اینـگونه بنظر می آمد که آنها به اصطلاح جّوگیر شده بودند .
امیل کوئه همینطور از سوی عده ای از روانکاوان مورد انتقاد قرار گرفت که اوتو فنی شل با این جملات به یک نتیجه گیری نهائی رسیده بود : در بیماران تحت درمان امیل کوئه یک حس استقلال پوشیده شده با روش تلقین به نفس حاصل می شود که ایگوی غیرفعال و ضعیف را با یک سوپر ایگوی بسیار نیرومند تحت کنترل قرار می دهد . ولی بهر صورت این قدرت ، قرضی و حتی غصب شده بوده است .